مناجات شعبانیه
اطلاعات دعا و زیارت | |
---|---|
مأثور/غیرمأثور | مأثور |
صادره از | امام علی(ع) |
راوی | ابن خالویه |
منابع شیعی | اقبال الاعمال |
تکنگاریها | شرح مناجات شعبانیه (محمد محمدی گیلانی) • شرح و تفسیر اخلاقی مناجات شعبانیه (حسین مظاهری) • نجوای عارفانه شرحی بر مناجات شعبانیه (محمدباقر تحریری) |
دعاها و زیارات مشهور | |
دعای توسل • دعای کمیل • دعای ندبه • دعای سمات • دعای فرج • دعای ابوحمزه ثمالی • زیارت عاشورا • زیارت جامعه کبیره • زیارت وارث • زیارت امینالله • زیارت اربعین |
مُناجات شَعبانیه نیایشی است که فردی بنام ابنخالویه، آن را از امام علی(ع) روایت کرده است. امامان(ع) بعدی بر قرائت مناجات شعبانیه در ماه شعبان اهتمام داشتهاند. این مناجات را نمونهای از تضرع و وصف حال برگزیدهترین بندگان صالح خدا بهشمار آوردهاند.
این مناجات بصورت مرسل نقل شده است؛ اما علامه مجلسی، سند آن را معتبر شمرده است. راوی آن، ابن خالویه را نیز ثقه دانستهاند. معمولا مناجات شعبانیه در ماه شعبان خوانده میشود.
نیایش |
جایگاه
مناجات شعبانیه از امام علی(ع) نقل شده و بنابر روایات، امامان معصوم(ع) بر قرائت آن در ماه شعبان اهتمام داشتهاند. میرزا جواد ملکی تبریزی، عارف شیعی، این مناجات را حاوی علوم فراوانی در چگونگی رفتار بنده با خدا، ادب دعا و استغفار معرفی کرده است. به گفته مرتضی مطهری، انسان با قرائت این دعا، روح نیایش در اسلام را میفهمد و این دعا جز عرفان، محبت و عشق به خدا و معنویت، چیز دیگری نیست. او همچنین این مناجات را در سطح ائمه(ع) دانسته و معتقد است در این دعا تعبیراتی است که فهم آنها برای ما مشکل است از جمله: «الهی! هَبْ لی کمالَ الْانْقِطاعِ الَیک وَ انِرْ ابْصارَ قُلوبِنا بِضِیاءِ نَظَرِها الَیک حَتّی تَحْرِقَ ابْصارُ الْقُلوبِ حُجُبَ النّورِ فَتَصِلَ الی مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصیرَ ارْواحُنا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِک... الهی وَ الْحِقْنی بِنورِ عِزِّک الْابْهَجِ فَاکونَ لَک عارِفاً وَ عَنْ سِواک مُنْحَرِفاً.»
آموزه ها و محورها
پارهای از آموزهها و مضامین کلی مطرح شده در مناجات شعبانیه عبارتند از:
- جایگاه و اهمیت دعا(و اسمع دعائی اذا دعوتک)
- فراگیری علم الهی (تعلم ما فی نفسی)
- حاکمیت مقدرات الهی بر انسان و جهان (و قد جرت مقادیرک علیّ)
- رزاقیت خداوند متعال(ان حرمتنی فمن ذاالذی یرزقنی)
- وسعت رحمت الهی و امید به آن (ان کنت غیر مستأهل لرحمتک...)
- ستّاریت خداوند متعال ونیازمندی سخت انسان به آن در آخرت (الهی قد سترت علیّ ذنوباً...)
- عذرپذیری کریمانه خداوند متعال (یا اکرم من اعتذر الیه...)
- امیدواری به رحمت خداوند (فقر کبر فی جنبک رجائک عملی)
- اعتراف به گناهان و فانی ساختن عمر و جوانی در غفلت (وقد افنیتُ عمری ...)
- نقش محبت الهی در تهذیب و خودسازی (...الّا فی وقت ایقظتنی لمحبتک)
- آثار قُرب به خداوند متعال (الهی ان من تعرف بک...)
- اعتراف به عجز و ناتوانی (الهی و انا عبدک الضعیف)
- درخواست انقطاع الی الله و بریدن از غیر او(الهی هب لی کمال الانقطاع الیک)
- آثار توکل و یقین و معرفت و خوف از خداوند متعال (...فاصفح عنی بحسن توکلی علیک...).
سند
مناجات شعبانیه در منابع دعایی شیعه از ابن خالویه نقل شده است و او نیز به صورت مرسل آن را از امام علی(ع) نقل کرده است. در اولین منابع، حسین بن احمد بن خالویه (درگذشت:۳۷۰ق) راوی مناجات شعبانیه معرفی شده است، علامه مجلسی، سند مناجات شعبانیه را معتبر دانسته است. اما تعدادی نیز راوی مناجات شعبانیه را علی بن محمد بن یوسف بن مهجور، با کنیه «ابن خالویه» میدانند. آنان گفتهاند این اشتباه نخستینبار از ناحیه «ابن النجار»، استاد سید بن طاووس، صورت گرفته و سید بن طاووس (درگذشته ۶۶۴ق) در کتاب اقبال الاعمال از وی نقل کرده و دیگران نیز از وی نقل کردهاند. گفته شده علی بن محمد بن خالویه از مشایخ نجاشی بوده است. نجاشی او را شیعه و فردی مورد اطمینان معرفی کرده و نوشته که سه کتاب در اعمال رجب، شعبان و رمضان نگاشته بود. علامه حلی و دیگران نیز او را ثقه دانستهاند. احتمال داده شده دلیل این اشتباه، تشابه کنیهای و همزمانی حسین بن خالویه(درگذشته ۳۷۰ق) با علی بن محمد بن خالویه بوده است.
شرحها
شرح و تفسیرهایی بر مناجات شعبانیه نوشته شده است که برخی از آنها عبارتند از:
- شرح مناجات شعبانیه، اثر محمد محمدی گیلانی، تهران، نشر سایه، ۱۳۷۳ش.
- شرح و تفسیر اخلاقی مناجات شعبانیه، نوشته حسین مظاهری در دو جلد.
- نجوای عارفانه شرحی بر مناجات شعبانیه، اثر محمدباقر تحریری، نشر حر، تهران، ۱۳۸۹ش.
- جلوهگاه عرفان؛ شرح مناجات شعبانیه، به قلم محمدهادی عبدخدایی، مشهد، بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
متن مناجات و ترجمه
متن | ترجمه |
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُك وَ اسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیتُك وَ أَقْبِلْ عَلَی إِذَا نَاجَیتُك فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیك وَ وَقَفْتُ بَینَ یدَیك مُسْتَكینا لَك مُتَضَرِّعا إِلَیك رَاجِیا لِمَا لَدَیك ثَوَابِی وَ تَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِی وَ تَخْبُرُ حَاجَتِی وَ تَعْرِفُ ضَمِیرِی وَ لایخْفَی عَلَیك أَمْرُ مُنْقَلَبِی وَ مَثْوَای وَ مَا أُرِیدُ أَنْ أُبْدِئَ بِهِ مِنْ مَنْطِقِی وَ أَتَفَوَّهَ بِهِ مِنْ طَلِبَتِی وَ أَرْجُوهُ لِعَاقِبَتِی وَ قَدْ جَرَتْ مَقَادِیرُك عَلَی یا سَیدِی فِیمَا یكونُ مِنِّی إِلَی آخِرِ عُمْرِی مِنْ سَرِیرَتِی وَ عَلانِیتِی وَ بِیدِك لابِیدِ غَیرِك زِیادَتِی وَ نَقْصِی وَ نَفْعِی وَ ضَرِّی إِلَهِی إِنْ حَرَمْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی یرْزُقُنِی وَ إِنْ خَذَلْتَنِی فَمَنْ ذَا الَّذِی ینْصُرُنِی. | خدایا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و شنوای دعایم باش آنگاه که میخوانمت، و صدایم را بشنو گاهی که صدایت میکنم، و به من توجّه کن هنگامیکه با تو مناجات مینمایم، همانا به سوی تو گریختم، و در حال درماندگی و زاری در برابرت ایستادم، پاداشی را که نزد توست امیدوارم، آنچه را که در درون دارم میدانی، بر حاجتم خبر داری، نهانم را میشناسی، کار بازگشت به آخرت و خانه ابدیام بر تو پوشیده نیست، و آنچه که میخواهم به زبان آرم، و خواهش خویش را بازگو کنم و هم آنچه را که برای عاقبتم امید دارم، بر تو پنهان نیست، همانا آنچه تقدیر نمودهای بر منای آقای من در آنچه که تا پایان عمر بر من فرود میآید از نهان و آشکارم جاری شده است، و تنها به دست توست نه به دست غیر تو فزونی و کاستیام و سود و زیانم، خدایا! اگر محرومم کنی پس کیست آنکه به من روزی دهد؟ و اگر خوارم سازی پس کیست آنکه به من یاری رساند، |
إِلَهِی أَعُوذُ بِك مِنْ غَضَبِك وَ حُلُولِ سَخَطِك إِلَهِی إِنْ كنْتُ غَیرَ مُسْتَأْهِلٍ لِرَحْمَتِك فَأَنْتَ أَهْلٌ أَنْ تَجُودَ عَلَی بِفَضْلِ سَعَتِك إِلَهِی كأَنِّی بِنَفْسِی وَاقِفَةٌ بَینَ یدَیك وَ قَدْ أَظَلَّهَا حُسْنُ تَوَكلِی عَلَیك فَقُلْتَ [فَفَعَلْتَ] مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ تَغَمَّدْتَنِی بِعَفْوِك إِلَهِی إِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلَی مِنْك بِذَلِك وَ إِنْ كانَ قَدْ دَنَا أَجَلِی وَ لَمْ یدْنِنِی [یدْنُ] مِنْك عَمَلِی فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرَارَ بِالذَّنْبِ إِلَیك وَسِیلَتِی إِلَهِی قَدْ جُرْتُ عَلَی نَفْسِی فِی النَّظَرِ لَهَا فَلَهَا الْوَیلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَهَا إِلَهِی لَمْ یزَلْ بِرُّك عَلَی أَیامَ حَیاتِی فَلاتَقْطَعْ بِرَّك عَنِّی فِی مَمَاتِی إِلَهِی كیفَ آیسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِك لِی بَعْدَ مَمَاتِی وَ أَنْتَ لَمْ تُوَلِّنِی [تُولِنِی] إِلاالْجَمِیلَ فِی حَیاتِی. | خدایا! به تو پناه میآورم از خشمت و از فرود آمدن غضبت. خدایا! اگر شایسته رحمت نیستم، تو سزاواری که بر من با فراوانی فضلت بخشش نمایی، خدایا! گویی من با همه هستیام در برابرت ایستادهام، درحالیکه حسن اعتمادم بر تو، بر وجودم سایه افکنده است و آنچه را تو شایسته آنی بر من جاری کردهای و مرا با عفوت پوشاندهای، خدایا! اگر گذشت کنی، چه کسی از تو سزاوارتر به آن است؟ و اگر مرگم نزدیک شده باشد و عملم مرا به تو نزدیک نکرده، اعترافم را به گناه وسیله خویش به بارگاهت قرار دادم. خدایا بر نفسم در فرمانبری از آن گناه ستم کردم، پس وای بر او اگر او را نیامرزی، خدایا نیکیات بر من در روزهای زندگیام پیوسته بود، پس نیکی خویش را در هنگام مرگم از من قطع مکن. خدایا چگونه از حسن توجهت پس از مرگم ناامید شوم درحالیکه در طول زندگیام مرا جز به نیکی سرپرستی نکردی. |
إِلَهِی تَوَلَّ مِنْ أَمْرِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ وَ عُدْ عَلَیّ بِفَضْلِك عَلَی مُذْنِبٍ قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ إِلَهِی قَدْ سَتَرْتَ عَلَی ذُنُوبا فِی الدُّنْیا وَ أَنَا أَحْوَجُ إِلَی سَتْرِهَا عَلَی مِنْك فِی الْأُخْرَی [إِلَهِی قَدْ أَحْسَنْتَ إِلَی] إِذْ لَمْ تُظْهِرْهَا لِأَحَدٍ مِنْ عِبَادِك الصَّالِحِینَ فَلاتَفْضَحْنِی یوْمَ الْقِیامَةِ عَلَی رُءُوسِ الْأَشْهَادِ إِلَهِی جُودُك بَسَطَ أَمَلِی وَ عَفْوُك أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِی إِلَهِی فَسُرَّنِی بِلِقَائِك یوْمَ تَقْضِی فِیهِ بَینَ عِبَادِك إِلَهِی اعْتِذَارِی إِلَیك اعْتِذَارُ مَنْ لَمْ یسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِهِ فَاقْبَلْ عُذْرِی یا أَكرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَیهِ الْمُسِیئُونَ. | خدایا کارم را چنانکه خود سزاوار آنی بر عهده گیر، خدایا به سوی من با فضلت بازگرد، به سوی گناهکاری که جهلش سراپایش را پوشانده، خدایا گناهانی را در دنیا بر من پوشاندی، که بر پوشاندن آن در آخرت محتاجترم، گناهم را در دنیا برای هیچیک از بندگان شایستهات آشکار نکردی، پس مرا در قیامت در برابر دیدگان مردم رسوا مکن، خدایا جود تو آرزویم را گسترده ساخت، و عفو تو از عمل من برتری گرفت. بار خدایا روزی که در آن میان بندگانت حکم میکنی، مرا به دیدارت خوشحال کن. خدایا عذرخواهی من از پیشگاهت عذرخواهی کسی است که از پذیرفتن عذرش بینیاز نگشته، پس عذرم را بپذیرای کریمترین کسیکه بدکاران از او پوزش خواستند. |
إِلَهِی لاتَرُدَّ حَاجَتِی وَ لاتُخَیّبْ طَمَعِی وَ لاتَقْطَعْ مِنْك رَجَائِی وَ أَمَلِی إِلَهِی لَوْ أَرَدْتَ هَوَانِی لَمْ تَهْدِنِی وَ لَوْ أَرَدْتَ فَضِیحَتِی لَمْ تُعَافِنِی إِلَهِی مَا أَظُنُّك تَرُدُّنِی فِی حَاجَةٍ قَدْ أَفْنَیتُ عُمُرِی فِی طَلَبِهَا مِنْك إِلَهِی فَلَك الْحَمْدُ أَبَدا أَبَدا دَائِما سَرْمَدا یزِیدُ وَ لایبِیدُ كمَا تُحِبُّ وَ تَرْضَی إِلَهِی إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أَخَذْتُك بِعَفْوِك وَ إِنْ أَخَذْتَنِی بِذُنُوبِی أَخَذْتُك بِمَغْفِرَتِك وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّی أُحِبُّك إِلَهِی إِنْ كانَ صَغُرَ فِی جَنْبِ طَاعَتِك عَمَلِی فَقَدْ كبُرَ فِی جَنْبِ رَجَائِك أَمَلِی إِلَهِی كیفَ أَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِك بِالْخَیبَةِ مَحْرُوما وَ قَدْ كانَ حُسْنُ ظَنِّی بِجُودِك أَنْ تَقْلِبَنِی بِالنَّجَاةِ مَرْحُوما إِلَهِی وَ قَدْ أَفْنَیتُ عُمُرِی فِی شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْك وَ أَبْلَیتُ شَبَابِی فِی سَكرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْك إِلَهِی فَلَمْ أَسْتَیقِظْ أَیامَ اغْتِرَارِی بِك وَ رُكونِی إِلَی سَبِیلِ سَخَطِك. | خدایا حاجتم را برمگردان، و طمعم را قرین نومیدی مساز، و امید و آرزویم را از خود مبر. خدایا اگر خواریام را میخواستی، هدایتم نمینمودی، و اگر رسواییام را خواسته بودی عافیتم نمیبخشیدی، خدایا این گمان را به تو ندارم که مرا در حاجتی که عمرم را در طلبش سپری کردهام، از درگاهت بازگردانی. خدایا تو را سپاس، سپاسی ابدی و جاودانه، همیشگی و بیپایان، سپاسی که افزون شود و نابود نگردد، آنگونه که پسندی و خشنود گردی، خدایا اگر مرا بر جرمم بگیری و مواخذهام کنی من نیز تو را به عفوت بگیرم و بدان بیاویزم، و اگر به گناهانم بنگری، جز به آمرزشت ننگرم، و اگر مرا وارد دوزخ کنی، به اهل آن آگاهی دهم که تو را دوست دارم. خدایا اگر عملم در برابر طاعتت کوچک بوده، همانا از سر امید به تو آرزویم بزرگ است. خدایا چگونه از بارگاهت با نومیدی و محرومیت بازگردم درحالیکه خوشگمانیام به بخشش و جودت این بوده که مرا نجات یافته و بخشیده باز میگردانی، خدایا عمرم را در آزمندی غفلت از تو نابود ساختم، و جوانیام را در مستی دوری از تو پیر نمودم. خدایا در روزگار غرور نسبت به تو بیدار نشدم و گاه تمایلم به سوی خشم تو آگاه نگشتم. |
إِلَهِی وَ أَنَا عَبْدُك وَ ابْنُ عَبْدِك قَائِمٌ بَینَ یدَیك مُتَوَسِّلٌ بِكرَمِك إِلَیك إِلَهِی أَنَا عَبْدٌ أَتَنَصَّلُ إِلَیك مِمَّا كنْتُ أُوَاجِهُك بِهِ مِنْ قِلَّةِ اسْتِحْیائِی مِنْ نَظَرِك وَ أَطْلُبُ الْعَفْوَ مِنْك إِذِ الْعَفْوُ نَعْتٌ لِكرَمِك إِلَهِی لَمْ یكنْ لِی حَوْلٌ فَأَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِیتِك إِلافِی وَقْتٍ أَیقَظْتَنِی لِمَحَبَّتِك وَ كمَا أَرَدْتَ أَنْ أَكونَ كنْتُ فَشَكرْتُك بِإِدْخَالِی فِی كرَمِك وَ لِتَطْهِیرِ قَلْبِی مِنْ أَوْسَاخِ الْغَفْلَةِ عَنْك إِلَهِی انْظُرْ إِلَی نَظَرَ مَنْ نَادَیتَهُ فَأَجَابَك وَ اسْتَعْمَلْتَهُ بِمَعُونَتِك فَأَطَاعَك یا قَرِیبا لایبْعُدُ عَنِ الْمُغْتَرِّ بِهِ وَ یا جَوَادا لایبْخَلُ عَمَّنْ رَجَا ثَوَابَهُ إِلَهِی هَبْ لِی قَلْبا یدْنِیهِ مِنْك شَوْقُهُ وَ لِسَانا یرْفَعُ إِلَیك صِدْقُهُ وَ نَظَرا یقَرِّبُهُ مِنْك حَقُّهُ إِلَهِی إِنَّ مَنْ تَعَرَّفَ بِك غَیرُ مَجْهُولٍ وَ مَنْ لاذَ بِك غَیرُ مَخْذُولٍ وَ مَنْ أَقْبَلْتَ عَلَیهِ غَیرُ مَمْلُوك [مَمْلُولٍ]، | خدایا من بنده تو و فرزند بنده توام،در برابرت ایستادهام، به کرمت به حضرت تو متوسّلم. خدایا بندهای هستم که به درگاهت از آنچه که با آن با تو روبرو بودهام از کمی حیایم از مراقبتت نسبت به من بیزاری میجویم و از تو درخواست گذشت میکنم، زیرا گذشت صفتی درخور کرم توست. خدایا برایم نیرویی نیست که خود را بوسیله آن از عرصه نافرمانیات بیرون برم، مگر آنگاه که به محبّتت بیدارم سازی، و آنچنانکه خواستی باشم، پس تو را شکرگزارم، برای اینکه در آستان کرمت واردم کردی، و هم اینکه دلم را از آلایههای غفلت از حضرتت پاک نمودی. خدایا بر من نظر کن، نظر به کسی که صدایش کردی و تو را اجابت کرد، و به یاریات به کارش گماشتی و او از تو اطاعت کرد،ای نزدیکی که از فریفتگان دور نمیشود، وای سخاوتمندی که از امید بستگان به پاداشش دریغ نمیورزد. خدایا قلبی به من عنایت کن،که اشتیاقش او را به تو نزدیک کند، و زبانی که صدقش به جانب تو بالابرده شود. و نگاهی که حق بودن او را به تو نزدیک نماید، خدایا کسیکه به تو شناخته شد ناشناخته نیست و آنکه به تو پناهنده شد خوار نیست، و هرکه را تو به او روی آوری برده نیست، |
إِلَهِی إِنَّ مَنِ انْتَهَجَ بِك لَمُسْتَنِیرٌ وَ إِنَّ مَنِ اعْتَصَمَ بِك لَمُسْتَجِیرٌ وَ قَدْ لُذْتُ بِك یا إِلَهِی فَلاتُخَیبْ ظَنِّی مِنْ رَحْمَتِك وَ لاتَحْجُبْنِی عَنْ رَأْفَتِك إِلَهِی أَقِمْنِی فِی أَهْلِ وَلایتِك مُقَامَ مَنْ رَجَا الزِّیادَةَ مِنْ مَحَبَّتِك إِلَهِی وَ أَلْهِمْنِی وَلَها بِذِكرِك إِلَی ذِكرِك وَ هِمَّتِی فِی رَوْحِ نَجَاحِ أَسْمَائِك وَ مَحَلِّ قُدْسِك إِلَهِی بِك عَلَیك إِلاأَلْحَقْتَنِی بِمَحَلِّ أَهْلِ طَاعَتِك وَ الْمَثْوَی الصَّالِحِ مِنْ مَرْضَاتِك فَإِنِّی لاأَقْدِرُ لِنَفْسِی دَفْعا وَ لاأَمْلِك لَهَا نَفْعا إِلَهِی أَنَا عَبْدُك الضَّعِیفُ الْمُذْنِبُ وَ مَمْلُوكك الْمُنِیبُ [الْمَعِیبُ] فَلاتَجْعَلْنِی مِمَّنْ صَرَفْتَ عَنْهُ وَجْهَك وَ حَجَبَهُ سَهْوُهُ عَنْ عَفْوِك إِلَهِی هَبْ لِی كمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَیك وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیاءِ نَظَرِهَا إِلَیك حَتَّی تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَی مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِك إِلَهِی وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ نَادَیتَهُ فَأَجَابَك وَ لاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِك فَنَاجَیتَهُ سِرّا وَ عَمِلَ لَك جَهْرا. | خدایا آنکه به تو راه جوید راهش روشن است، و آنکه به تو پناه جوید در پناه توست، و من به تو پناه آوردمای خدای من، پس گمانم را از رحمتت ناامید مساز، و از مهربانیات محرومم مکن، خدایا در میان اهل ولایتت قرارم ده، مانند آنان که به افزون شدن محبّتت امید بسته، خدایا شیفتگی به ذکرت را پیوسته به من الهام فرما، و همّتم را در نسیم کامیابی نامهایت و جایگاه قدست قرار ده. خدایا به حق خودت بر خودت مرا به جایگاه اهل طاعتت، و جایگاه شایسته بر ساخته از خشنودیات برسان، زیراکه من نه بر دفعی از خود قدرت دارم، و نه بر نفع خویش مالک هستم. خدایا من بنده ناتوان گنهکار توام، و مملوک توبهکننده به پیشگاهت، مرا از کسانیکه رویت را از آنان برگرداندی قرار مده، و نه از کسانی که غفلتشان از بخششت محرومشان نموده. خدایا کمال جدایی از مخلوقات را برای رسیدن کامل به خودت به من ارزانی کن، و دیدگان دلهایمان را به پرتو نگاه به سوی خویش روشن کن، تا دیدگان دل پردههای نور را دریده و به سرچشمه عظمت دست یابد، و جانهایمان آویخته به شکوه قدست گردد، خدایا مرا از کسانی قرار ده که صدایشان کردی، پس پاسخت دادند، به آنها توجه فرمودی، پس در برابر بزرگیات مدهوش شدند، و با آنان راز پنهان گفتی و آنان آشکارا برای تو کار کردند، |
إِلَهِی لَمْ أُسَلِّطْ عَلَی حُسْنِ ظَنِّی قُنُوطَ الْإِیاسِ وَ لاانْقَطَعَ رَجَائِی مِنْ جَمِیلِ كرَمِك إِلَهِی إِنْ كانَتِ الْخَطَایا قَدْ أَسْقَطَتْنِی لَدَیك فَاصْفَحْ عَنِّی بِحُسْنِ تَوَكلِی عَلَیك إِلَهِی إِنْ حَطَّتْنِی الذُّنُوبُ مِنْ مَكارِمِ لُطْفِك فَقَدْ نَبَّهَنِی الْیقِینُ إِلَی كرَمِ عَطْفِك إِلَهِی إِنْ أَنَامَتْنِی الْغَفْلَةُ عَنِ الاسْتِعْدَادِ لِلِقَائِك فَقَدْ نَبَّهَتْنِی الْمَعْرِفَةُ بِكرَمِ آلائِك إِلَهِی إِنْ دَعَانِی إِلَی النَّارِ عَظِیمُ عِقَابِك فَقَدْ دَعَانِی إِلَی الْجَنَّةِ جَزِیلُ ثَوَابِك إِلَهِی فَلَك أَسْأَلُ وَ إِلَیك أَبْتَهِلُ وَ أَرْغَبُ وَ أَسْأَلُك أَنْ تُصَلِّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَنِی مِمَّنْ یدِیمُ ذِكرَك وَ لاینْقُضُ عَهْدَك وَ لایغْفُلُ عَنْ شُكرِك وَ لایسْتَخِفُّ بِأَمْرِك إِلَهِی وَ أَلْحِقْنِی بِنُورِ عِزِّك الْأَبْهَجِ فَأَكونَ لَك عَارِفا وَ عَنْ سِوَاك مُنْحَرِفا وَ مِنْك خَائِفا مُرَاقِبا یا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِكرَامِ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی مُحَمَّدٍ رَسُولِهِ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیما كثِیرا. | خدایا بر خوشبینیام ناامیدی و یأس را چیره نسازم، و امیدم از زیبایی کرمت نبُرَد. خدایا اگر خطاهایم مرا از نظرت انداخته، به خاطر حسن اعتمادم بر تو از من چشمپوشی کن. خدایا اگر گناهان از جایگاه مکارم لطفت مرا پائین آورده، اما یقین به کرم عنایتت هشیارم نموده. خدایا اگر غفلت از آماده شدن برای دیدارت به خوابم فرو برده، ولی معرفت به نعمتهای کریمانهات مرا بیدار ساخته است. خدایا اگر بزگی مجازاتت مرا به سوی آتش فرا خوانده، هرآینه ثواب برجستهات مرا به سوی بهشت خوانده است، خدایا از تو درخواست میکنم، و به پیشگاهت زاری نموده، و رغبت میورزم، و از تو میخواهم که بر محمّد و خاندان محمّد درود فرستی، و مرا از کسانی قرار دهی که ذکرت را همواره بر زبان دارند و پیمانت را نمیشکنند و از سپاست غافل نمیشوند و فرمانت را سبک نمیشمارند، خدایا مرا به نور عزّت بسیار زیبایت برسان تا عارف به وجودت گردم و از غیر تو رویگردان شوم، و فقط از تو هراسان و برحذر باشم،ای دارای بزرگی و بزرگواری، و درود خدا و سلام بسیار او بر محمّد فرستادهاش، و برخاندان پاکش باد. |
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ ابن طاووس، اقبال الاعمال، ۱۴۱۷ق، ص۱۹۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۱، ص۹۷؛ مجلسی، زادالمعاد، ۱۴۲۳ق، ص۴۷.
- ↑ قمی، مفاتیح الجنان، ۱۳۶۹ش، مناجات ائمه علیهمالسلام در شعبان.
- ↑ ملکی تبریزی، المراقبات، ۱۴۱۶ق، ص۱۳۰
- ↑ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۲۲، ص۷۳۴-۷۳۳.
- ↑ نگاه کنید به قمی، مفاتیح الجنان، مناجات شعبانیه.
- ↑ ابن طاووس، اقبال الاعمال، ۱۴۱۷ق، ص۱۹۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۹۱، ص۹۷؛ مجلسی، زادالمعاد، ۱۴۲۳ق، ص۴۷؛ سماهیجی، الصحیفة العلویة، ۱۳۹۳ق، ص۸۵.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به ابن طاووس، اقبال الاعمال، ۱۴۱۷ق، ص۱۹۷.
- ↑ مجلسی، زادالمعاد، ۱۴۲۳ق، ص۴۷.
- ↑
- ↑
- ↑ ابطحی، تهذیب المقال، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۳۶
- ↑ نجاشی، رجال نجاشی، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۲، ص۱۰۰.
- ↑
- ↑ خوانساری، روضات الجنات، ۱۳۹۰ش، ج۳، ص۱۵۰؛ آقابزرگ تهرانی، نوابغ الرواة، دار الکتاب العربی، ص۱۰۵.
- ↑
منابع
- آقابزرگ تهرانی، نوابغ الرواة فی رابعة المئات، بیروت، دار الکتاب العربی، بیتا.
- ابطحی، سید محمدعلی، تهذیب المقال، قم، ۱۴۱۷ق.
- ابن طاووس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، بیروت، موسسة اعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۷ق/۱۹۹۶م.
- خمینی، سید روح الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۸ش.
- خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات، قم، اسماعیلیان، ۱۳۹۰ش.
- سماهیجی، عبدالله بن صالح، الصحیفة العلویة و التحفة المرتضویة، تهران، انتشارات اسلامی، ۱۳۹۳ق.
- به نقل از: مجله پیام حوزه، ش ۱۵، پاییز ۱۳۷۶ش، تاریخ بازدید: ۲۷ اسفند ۱۳۹۹ش.
- قمی، عباس، مفاتیح الجنان، تهران، مرکز نشر فرهنگی رجاء، ۱۳۶۹ش.
- کلبرگ، اتان، کتابخانه ابن طاووس و احوال و آثار او، ترجمه علی قرائی و رسول جعفریان، قم، کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی نجفی، ۱۳۷۱ش.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، داراحیاءالتراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
- مجلسی، محمدباقر، زادالمعاد، بیروت، چاپ علاءالدین اعلمی، ۱۴۲۳ق/۲۰۰۳م.
- محمدی گیلانی، محمد، شرح مناجات شعبانیه، تهران، سایه، ۱۳۷۳ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۸۹ش.
- ملکی تبریزی، جواد، المراقبات، بیروت، دارالاعتصام، ۱۴۱۶ق.
- نجاشی، احمد بن علی، رجال، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، بیتا.
پیوند به بیرون
- ، عبدالله جوادی آملی.
- ، پایگاه اطلاعرسانی حوزه.